شنیدم که دوباره کشف کردند

برای نفت میدان جدیدی

مرا از این خبر صد ترس افتاد

که یعنی نفت خواران جدیدی

دوباره بوی نفت آمد مشامش

دوباره پهن شد خوان جدیدی

دوباره باز هم در روغن افتاد

برای عده‎ای نان جدیدی

دوباره رونق خوبی گرفته

فروش نفت و دکان جدیدی

برای اختلاس و رانت خواری

مهیا گشته امکان جدیدی

مبادا که بیاید توی اخبار

خبرهای فراوان جدیدی

که پول نفت را دادیم یکجا

به آقازاده‎ی جان جدیدی

دعا کردم که باشد این خبر هم

دوباره باز چاخان جدیدی

ندارم طاقت این را شنیدن

که ما  کردیم خسران جدیدی

که دوشیدند و بردند و ندادند

بدون هیچ پایان جدیدی

لذا شایسته دیدم تا بگویم

شما را فکر شایان جدیدی

برای حفظ این میدان ضروریست

به پا دارید اُرگان جدیدی

دکل‎ها را بپایید و بگیرید

برایش یک دکلبان جدیدی

فروش نفت آن را واگذارید

به یک شایسته انسان جدیدی

برای بشکه‎های نفت باید

گماریدن نگهبان جدیدی

حواس جمع تا برّه نیفتد

به گیر تیز دندان جدیدی

همه هول و بلا دارم مبادا

بیاید پیش جریان جدیدی

حسین شادمهر


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها