من از دست تو دلخونم ترافیک
کلافه، گیج و محزونم ترافیک


گرفتارم به بوق و دود و ترمز
نشسته توی فرغونم ترافیک


خیابان‌ها شلوغ و پر هیاهو
که گویی در شبیخونم ترافیک


خروج دود اگزوز باز کرده
به زیر سرب مدفونم ترافیک


دو ساعت مانده‌ام پشت چراغ و
ندارم عقل و مجنونم ترافیک


به جز لایی‌کشی یا شانه خاکی
مطیع امر قانونم ترافیک


سیاهم می‌کنی طوری که محتاج
به دوش و آب و صابونم ترافیک


گرفتار تو بودم هر شب و روز
اسیر تو هم اکنونم ترافیک


سه روز هفته را تعطیل کردی
از این بابت چه ممنونم ترافیک

 

حسین شادمهر

 

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها